وانیاوانیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات من و دخترم

عروسی عمه

سلام عزیزم تو این چند وقت که نیومدم برات بنویسم اتفاقاتی افتاده که یکیش عروسی عمه است که بالاخره روزش تعیین شد 14 شهریور منم تو این چند وقت درگیر پارچه خریدن لباس دوختن بودم یکی دوبار با عمه رفتیم خرید و اما پنج شنبه 3 شهریور رفتیم کارتهای عمه رو پخش کنیم که به بابات گفتم حالا که تا اینجا اومدیم بریم تخت و کمد هم ببینیم رفتیم یافت اباد و بازار مبل خلیج فارس بالاخره اون سرویس خوابی رو که دلم میخواست پیدا کردم یه سرویس خواب ساده و شیک کار ترکیه امیدوارم خوشت بیاد همونجا قراردادشم نوشتیم و قرار شد تو مهر ماه به ما تحویل بدن مبارکت باشه عزیزم بالاخره عروسی عمه هم برگزار شد انشااله خوشبخت بشن 17 شهریور هم رفتیم نمایشگاه مادر نوزاد کودک که تو سالن...
2 مهر 1390
1